صفحات

شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۹۰

ویدئو تظاهرات بمناسبت روز دانشجو 16 آذر 1390

ویدئو تظاهرات اعضای جبهه ملی ایران بهمراه تعدادی از ایرانیان آزادیخواه بمناسبت روز دانشجو 16 آذر در حمایت از دانشجویان و زندانیان سیاسی در ایران در مقابل سفارت حکومت دیکتاتوری ایران در نیکوزیا 

پنجشنبه، آذر ۱۷، ۱۳۹۰

گزارش تظاهرات بمناسبت 16 آذر روز دانشجو در قبرس

اعضای جبهه ملی ایران در قبرس بهمراه تعدادی از ایرانیان آزادیخواه بمناسبت گرامیداشت ۱۶ آذر و برای حمایت از دانشجویان و زندانیان سیاسی در ایران در یک تظاهرات اعتراضی در مقابل سفارت حکومت دیکتاتوری ایران در نیکوزیا شرکت کردند . حاضرین با سردادن شعار خواستار آزادی دانشجویان و زندانیان سیاسی در ایران شدند . برقراری رفراندم آزاد و برکناری حکومت استبدادی جمهوری اسلامی از دیگر خواسته های معترضان بود . پاینده ایران با سپاس دبیرخانه جبهه ملی ایران ( قبرس )

جمعه، آذر ۱۱، ۱۳۹۰

فراخوان تظاهرات 16 آذر در قبرس

دوستان و همرزمان ایرانی . با فرا رسیدن 16 آذر روز دانشجو بیایید به یاری و پشتیبانی از دانشجویان در بند و ملت تحت ستم ایران برخیزیم و با اعلام حمایت از آنان خواستار آزادی بی قید و شرط دانشجویان زندانی شویم . به همین مناسبت یک تجمع اعتراضی بزرگ به همت جبهه ملی ایران در قبرس در شهر نیکوزیا برگزار خواهد شد . امید است با شرکت در این گردهمایی بتوانیم کمی از دین خود به کشور عزیزمان را ادا کرده باشیم . پاینده ایران .
مکان تظاهرات : مقابل سفارت ایران در نیکوزیا
زمان : ساعت 10 صبح روز چهارشنبه ( 7 دسامبر 2011 )
با سپاس : دبیر خانه جبهه ملی ایران ( قبرس )  

سه‌شنبه، آذر ۰۱، ۱۳۹۰

پرونده قتل داریوش و پروانه فروهرنزد ملت ایران مفتوح است


 سیزده سال از پاییزی که ماموران اطلاعات به خانه داریوش و پروانه فروهر ریختند و با ضربات پی در پی چاقو این دو مبارز قدیمی را از پای در آوردند می گذرد. فروهرها تنها نبودند، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده هم قربانی شدند. دولت خاتمی در بیانیه ای بی سابقه اعلام کرد که این جنایت ها کار وزارت اطلاعات بوده و پس از آن سعید امامی به عنوان متهم اصلی معرفی شد و همه چیز به سرنوشت این عضو عالی رتبه وزارت اطلاعات گره خورد که در زندان و بنا بر آنچه گفته می شود خودکشی کرد.

 قتل های زنجیره ای روشنفکران تنها در خزانِ سال 77 نبود و معلوم شد که این کشتار سازمان یافته سالها ادامه داشته است. پیگیری پرونده قتل ها به زندانی شدن روزنامه نگاران و توقیف روزنامه های اصلاح طلب ختم شد و حاکمیت اجازه نداد که به جز سعید امامی، کسی از آمران به زندان بیفتد یا محاکمه شود.از سرنوشت سایر متهمین اعم از مباشران وشرکای جرم هم که به زندان افتادند خبری چندان انتشار نیافت. از آن پاییز تا امروز هر سال پرستو فروهر به ایران می آید تا بتواند مراسمی را در خانه ای که قتلگاه فروهرهاست، برگزار کند، اما در همه این سیزده سال حتی یکبار هم ماموران امنیتی اجازه برگزاری مراسم سالگرد را نداده اند 
روحشان شاد و یادشان گرامی باد 

پنجشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۹۰

احضار و بازداشت تعدادی از اعضای جبهه ملی ایران

کوروش زعیم، داود هرمیداس باوند وعلی رشیدی، سه از اعضای جبهه ملی ایران، روز سه شنبه به وزارت اطلاعات ایران احضار شده اند. گزارش های رسیده از تهران حاکی است علی رشیدی پس از احضار و بازجویی، به زندان اوین منتقل شده است. جبهه ملي ايران اخیرا در انتقاد ازاوضاع اقتصادی، اجتماعي و سياسي ایران، بیانیه ای صادر کرده بود. پیمان عارف دیگر عضو جبهه ملی ایران نیز چند روز قبل بازداشت شده بود. منبع : رادیو فردا

جمعه، مهر ۲۹، ۱۳۹۰

احمد شهید وضعیت حقوق بشر در ایران را وخیم توصیف کرد

احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشرسازمان ملل متحد روز چهارشنبه نسبت به نقض دائمی حقوق بشر درایران هشدارداد. احمد شهید درسخنان خود، در برابر مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت موارد مختلف نقض حقوق بشردرایران مانند اعدام در ملأ عام، فشار بر اقلیت‌های قومی و مذهبی و زیرپا گذاشتن حقوق مدنی وسیاسی آنها درحال افزایش است. احمد شهید افزود، ازمقامات جمهوری اسلامی میخواهد به او اجازه دهند ماه آینده برای بررسی و تحقیق به ایران برود. وی در ادامه سخنان خود به مورد زندانیان سیاسی اشاره کرد و با ذکر نام از افرادی مانند مهدی کروبی، میرحسین موسوی، آیت الله بروجردی، نسرین ستوده، بهاره هدایت، عبدالله مومنی و کشیش یوسف ندرخانی از مقامات تهران خواست هرچه زودتر آن ها را آزاد کنند. گزارشگر سازمان ملل درادامه موارد دیگری از نقض حقوق بشر درایران مانند جلوگیری از انتخابات آزاد و سالم، عدم آزادی بیان و حق تجمع، محرومیت از حق تحصیل، آزار واذیت اقلیت‌های قومی، مذهبی و مدافعان حقوق بشر و اعمال محدودیت برفعالان جامعه مدنی ایران را برشمرد. احمد شهید با انتقاد از عملکرد تشکیلات قضایی، موقعیت زنان درایران و شکنجه زندانیان گفت افزایش اعدام ها درایران بیش ازهمه این موارد ایجاد نگرانی می کند. اضافه بر اعدام‌ها، احمد شهید درگزارش خود به موارد به زندان افکندن نیروهای سیاسی مخالف، روزنامه نگاران، دانشجویان، وکلای مدافع و هواداران محیط زیست درایران اشاره کرد. منبع : خبرگزاری جبهه ملی

دوشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۰

پیمان عارف نماد مظلومیت ملت ایران

جبهه ملی ایران در قبرس اجرای وحشیانه حکم 74 ضربه شلاق آقای پیمان عارف دانشجوی محروم از تحصیل و عضو جبهه ملی ایران را محکوم مینماید . بدیهی است که در دنیای متمدن امروز صدور و اجرای چنین احکام غیر انسانی و وحشیانه قابل قبول نیست .و مایه ننگ و شرمساری هر چه بیشتر برای حکومتی است که با توسل به انواع سرکوب و شکنجه سعی در طولانی تر کردن حکومت ننگین خود بر جامعه ایران را دارد . در حالی که دزدان و مفسدان اقتصادی و غارتگران بیت المال و همچنین شکنجه گران و آدمکشان وابسته به حکومت آزادانه در جامعه جولان میدهند و از هر گونه تعقیب قضایی معصون هستند جوانان دلیر ایرانی و بویژه نخبگانی امثال پیمان عارف فقط به صرف نوشتن یک نامه انتقادی با شدید ترین برخوردها مواجه میشوند و این در حالیست که رئیس جمهور انتصابی حکومت ضمن انجام مصاحبه های مختلف به دروغ ایران را آزاد ترین کشور جهان می خواند . جبهه ملی ایران در قبرس ضمن دلجویی و اعلام حمایت خود از آقای پیمان عارف و خانواده محترم وی . مبارزه و مقاومت این دانشجوی آزادیخواه را در مقابل اهریمن سیاه دل و حاکمان مستبد جمهوری اسلامی ارج مینهد . پاینده ایران دبیر خانه جبهه ملی ایران ( قبرس )

یکشنبه، مهر ۱۷، ۱۳۹۰

اجرای حکم وحشیانه 74 ضربه شلاق پیمان عارف دانشجوی محروم از تحصیل و عضو جبهه ملی ایران



سمیرا جمشیدی در گفت‌وگوی کوتاه تلفنی با «خانه حقوق بشر ایران» گفت که همسرش امروز با پایان دوره‌ی محکومیت از زندان آزاد شده است و قبل از آزادی حکم ۷۴ ضربه شلاق وی اجرا شده است. جمشیدی وضعیت روحی پیمان عارف را خوب توصیف کرد. عارف به خاطر شلاق خوردن که بیش‌تر از ناحیه کمر بوده است، احساس ناراحتی شدید می‌کند. این فعال دانشجویی دانشکده حقوق دانشگاه تهران بیست و یکم بهمن ماه سال گذشته، با ورود ماموران امنیتی به منزل شخصی‌اش بازداشت و بعد از گذراندن چند روز انفرادی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد. شایان ذکر است که در حکم نهایی این فعال دانشجویی وی به یک سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت مادام‌العمر از حرفه روزنامه‌نگاری و عضویت و فعالیت در احزاب سیاسی محکوم شده بود.

پنجشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۹۰

کوهیار گودرزی در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین / مادرش پروین مخترع در زندان کرمان بسر میبرند


کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر که در تاریخ نهم مردادماه بازداشت شده بود، هم‌اکنون در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می‌برد. کوهیار گودرزی پس از بازداشت به بند ۲۴۰ وزارت اطلاعات انتقال یافته و پس از مدتی به بند ۲۰۹ منتقل شده است. کوهیار گودرزی در طی دوران بازداشت خود و در اعتراض به فشارهای وارده و هم‌چنین بازداشت غیرقانونی مادرش، به مدت ۱۷ روز دست به اعتصاب غذا زده است که در پی وخیم شدن شرایط جسمانی‌اش، به ناچار به اعتصاب غذای خود پایان داده است. در حالی که ۶۵ روز از بازداشت این عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر می‌گذرد، وی تاکنون هیچ‌گونه تماسی را با خانواده و اطرافیانش برقرار نکرده است و هر روز دامنه نگرانی‌ها در خصوص شرایط وی افزایش می‌یابد. به گزارش منابع خبری، کوهیار گودرزی علی‌رغم نگهداری طولانی مدت در سلول انفرادی در شرایط روحی خوبی قرار دارد و تا این لحظه در برابر فشارهای روحی و جسمی وارده مقاومت کرده است. در روزهای گذشته و پس از انتشار برخی خبرها مبنی بر خودکشی دو تن از دوستان کوهیار گودرزی، برخی از فعالان حقوق بشر با تشکیل کمپینی با عنوان «اعتراض سبز»، نسبت به بی‌خبری دو ماهه از وی ابراز نگرانی کرده‌اند. این کمپین در اعتراض به رفتار غیرقانونی انجام شده با گودرزی، در برخی از شهرهای جهان اعلام برگزاری تجمع‌های اعتراضی کرده است. پروین مخترع، مادر کوهیار گودرزی نیز که یک روز پس از بازداشت وی دستگیر شده بود، هم‌چنان در زندان کرمان و در انتظار صدور حکم به سر می‌برد. وی نیز در این مدت در بی‌خبری مطلق از وضعیت فرزند خود به سر برده است. این اولین بار نیست که در دستگاه قضایی ایران، مادری به جرم دفاع از فرزندش بازداشت می‌شود، با این حال در سال‌های گذشته نخستین بار است که مادری را تنها به اتهام دفاع از حقوق فرزندش بازداشت کرده و اقدام به صدور حکم برای وی نمایند. پروین مخترع که بیش از دو ماه است در زندان عمومی کرمان و در میان مجرمان با جرایم خطرناک به سر می‌برد، از حق داشتن وکیل در دادگاه محروم بوده و از سوی قاضی به صدور حکم یکسال حبس تعزیری تهدید شده است. منبع : کمیته گزارشگران حقوق بشر

یکشنبه، مهر ۱۰، ۱۳۹۰

گزارشی از برگزاری جلسه ماهانه اعضای جبهه ملی ایران در قبرس

شامگاه روز شنبه اول اکتیر سال 2011 جلسه ماهانه اعضای جبهه ملی ایران در قبرس برگزار شد . بررسی  و بازنگری و نقد برنامه های  جلسه قبلی دستور جلسه امروز بود . نحوه فعالیت در زمینه اطلاع رسانی و تبلیغات در جهت جذب افراد علاقمند و هچنین بها دادن و گسترش فعالیتها در شبکه های اجتماعی در جهت ارتباط گیری متقابل با ایراینان درداخل و خارج کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفت . شناخت بیشتر جامعه قبرس و تلاش برای ایجاد ارتباط با سازمانها و انجمن های فعال در عرصه اجتماع و فرهنگ قبرس  موضوع دیگر جلسه امروز بود . ایجاد صفحه ای بنام جبهه ملی قبرس در شبکه اجتماعی فیس بوک جهت اطلاع رسانی در زمینه تاریخچه و نحوه فعالیتها و تشریح اهداف و توضیح دستاوردهای جبهه ملی قبرس از جمله تصمیمات امروز بود . در ادامه جلسه چند تن از دوستان مطالب و مقالات خود را برای حاضران قرائت نمودند . گفتگو و بحث و بررسی  پیرامون  تحولات منطقه و اخبار روز مرتبط با ایران پایان بخش جلسه امروز بو.د .
پاینده ایران  
با سپاس ... دبیر خانه جبهه ملی ایران قبرس   

چهارشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۹۰

رنجنامه سمیرا جمشیدی همسر پیمان عارف . دانشجوی زندانی و فعال جبهه ملی ایران

 شلاق سزاوار نخبگان نیست


پیمان عارف، دانشجوی ستاره دار زندانی از بیماری قلبی رنج می برد و نیاز به مراقبت در مراکز تخصصی خارج از زندان دارد، اما پیگیری ها برای امکان مرخصی درمانی وی تاکنون بی نتیجه مانده و مسئولان قضایی و امنیتی از مانع از این امر می شوند.




سمیرا جمشیدی، همسر پیمان عارف در خصوص مشکلات جسمانی همسرش به "جرس" می گوید: "هشت ماه از حبس پیمان در بند 350 زندان اوین حبس می گذرد و پیگیری های ما برای گرفتن مرخصی درمانی برای ایشان تاکنون بی نتیجه بوده است. همسرم هم بیماری قلبی دارد و هم یک مدت عفونت غدد لنفاوی داشت؛ هرچه تلاش کردیم تا بتواند جهت پیگیری درمان پزشکی به مرخصی بیاید هیچ پاسخی نگرفتیم. بهداری زندان هم امکاناتی ندارد و فقط در حد گرفتن فشار خون به بیماران رسیدگی می کند، چه برسد به اینکه کسی به حمله قلبی دچار شود.»
همسر این دانشجوی زندانی می افزاید: «شهادت هدی صابر خود نمونه ای از عدم رسیدگی پزشکی و اقدامات دیرهنگام برای بیماران زندانی است. همسر من چند بار مشکل قلبی پیدا کرده و نفسش گرفته اما اجازه انتقال به بیمارستان را به او نداده اند؛ ما واقعا نمی دانیم با این مشکلات عدیده چکار باید کرد؟ خانواده ها بارها برای پیگیری حقوق اولیه عزیزان دربند خود به دادستانی مراجعه می کنند اما هیچ پاسخی نمی گیرند. خود من هم چون تجربه خوبی ندارم، اصلا تمایلی به ملاقات شخص دادستان ندارم زیرا پاسخی نمی گیرم. متاسفانه مرجع دیگری هم وجود ندارد، وقتی حکم صادر می شود دادگاه دیگر پاسخگو نیست و دادستان خودش را مرجع تصمیم گیری قرار داده است اما در خصوص حقوق اولیه زندانیان سیاسی جوابگو نیست.»
جمشیدی می افزاید: «دسترسی به تلفن و ملاقات حضوری و مرخصی و برخورد بد نداشتن با زندانی و خانواده اش از حقوق اولیه یک زندانی سیاسی محسوب می شود و دادستان نمی تواند این حقوق را نقض کند و این حقوق در قانون آمده و یک زندانی باید این حقوق را داشته باشد؛ نه اینکه ما برای دسترسی به آن درخواست و دوندگی کنیم."
همسر این فعال دانشجویی با اشاره به مشکلاتی که خانواده های زندانیان سیاسی با آن مواجه هستند ادامه می دهد: "الان نزدیک به دو ماه است که از ملاقات حضوری محروم هستیم؛ در این مدت هم فقط دو بار با همسرم ملاقات حضوری داشته ام و بقیه ملاقات ها به شکل کابینی است. قبلا یک بار ملاقات حضوری در ماه از حقوق زندانی سیاسی بود اما الان شرایط طوری شده که برای گرفتن ملاقات حضوری باید کلی دوندگی کنیم و نامه بنویسیم تا شاید موافقت کنند که این مشکل بزرگی است. یکی از بزرگترین مشکلاتمان هم عدم دسترسی به تلفن است و ما تا ملاقات بعدی عملا از حال عزیز دربند خود بی اطلاع هستیم. بماند که خود ملاقات کابینی هم آزار دهنده هست و خانواده زندانی و خود زندانی سیاسی را تحت فشار روحی قرار می دهد. علاوه بر این، میله هایی را بر شیشه های کابین های ملاقات افزوده اند که هنوز دلیل آن را نمی دانیم؟ زیرا شیشه ها خودش دوجداره است و اصلا امکان فرار زندانی وجود ندارد که در واقع یک حفاظ بین دو لایه شیشه گذاشته اند و با این اقدامات فقط می خواهند روحیه خانواده و زندانیان سیاسی را تضعیف کنند."
پیمان عارف، دانشجوی ستاره دار و از فعالان نزدیک به جبهه ملی است که مهرماه سال جاری دوران حبس وی به اتمام می رسد. این فعال دانشجویی دانشکده حقوق دانشگاه تهران بیست و یکم بهمن ماه سال گذشته ، با یورش ماموران امنیتی به منرل شخصی‌اش بازداشت و بعد از گذراندن چند روز انفرادی به بند 350 زندان اوین منتقل گردید. در حکم نهایی این فعال دانشجویی وی به یک سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت مادام‌العمر از حرفه روزنامه‌نگاری و عضویت و فعالیت در احزاب سیاسی محکوم گردیده است.
خانم جمشیدی در خصوص پرونده قضایی همسرش می افزاید: "همسرم بعد از انتخابات بازداشت شد و یازده ماه را در زندان گذراند که سه ماه آن در سلول انفرادی بود. بعد با وثیقه صد میلیون تومانی آزاد شد و به سختی توانستیم برای پرونده اول ایشان آزادی مشروط بگیریم تا اینکه پرونده جدیدی برایش تشکیل دادند و به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رئیس جمهور حکم برایش صادر کردند. اتهاماتی که واقعا بی پایه و اساس است، همسرم قبل از انتخابات سال 88 یک نامه انتقاد آمیز به آقای احمدی نژاد نوشته و انتقاداتی را بطور کاملا محترمانه مطرح کرده بود که به این اتهام به هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم شده است. من واقعا نگران اجرای این حکم هستم درحالی که الان صدا و سیما خود جمهوری اسلامی انتقاد که چه عرض کنم توهین هم می کند اما هیچگاه چنین برخوردی با آنها نمی شود! همسر من که بیماری قلبی دارد و دو سال هم زندان کشیده حالا باید هفتاد و چهار ضربه شلاق هم بخورد. درحالی که چنین برخوردهایی با قشر فرهیخته ممکلت درست نیست و توهین آمیز است."

گفتنی است پیمان عارف پیشتر نیز به مدت یکسال پس از انتخابات پر مناقشه ریاست جمهوری 88 زندانی و شرایط بسیار سختی را متحمل شد.
همسر پیمان عارف با ابراز تاسف از برخورد نامناسب بعضی از ماموران قضایی می گوید: "در بین کارمندان و ماموران قضایی و امنیتی هستند افرادی که گماشته هستند و رفتارها و برخوردهای نامناسبی با خانواده ها و زندانیان سیاسی دارند اما با این حال در میان آنها نیز افرادی هستند که شاید دلشان برای کودک خردسالی که از پشت شیشه پدر یا مادر خود را می بیند بسوزد اما چه فایده؟ اشکال جای دیگر است!"

وی در پایان با تاکید بر این که "دردی از ما درمان نمی شود"، می گوید: "با آزاد کردن قطره ای زندانیان سیاسی مشکل ما حل نمی شود؛ بلکه باید تمامی زندانیان سیاسی آزاد شوند و در کشور حق آزادی بیان وجود داشته باشد."

شنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۹۰

نامه محمد ملکی به احمد شهید : شهادت میدهم که زندانیان جوان و دانشجو در ایران شکنجه و اعدام شده اند

دکتر محمد ملکی، اولین رییس دانشگاه تهران پس از انقلاب ایران, طی نگارش نامه ای تکان دهنده خطاب به احمد شهید، با اشاره به وضعیت اسفبار حقوق بشر در ایران و همچنین با تاکید بر «جنایت های حاکمان قدرت طلب و استبدادی» اعلام نموده که برای شهادت در مورد شکنجه و اعدام زندانیان در ایران آماده بوده و «پای هزینه آن» نیز ایستاده است.  
متن کامل نامه دکتر محمد ملکی به شرح زیر است:

بسم الحق

جناب آقای دکتر احمد شهید

با سلام و ارادت و آرزوی موفقیت بخاطر کارسترگ و انساندوستانه ای که پذیرفته اید.

من دکتر محمدملکی استاد بازنشسته دانشگاه و نخستین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب میخواستم بر اساس تجربیات شخصی ام، شمه ای از آنچه در مسیر نقض فاحش حقوق بشر در کشورم ایران می گذرد را جهت اطلاع بیشتر شما به عرضتان برسانم تا شاید گامی باشد جهت نجات ملتم از این همه ظلم و فساد و بیرحمی حاکمان در حق یک ملت مظلوم .

برادرم؛ آقای شهید

من هم یکی از ده ها هزار نفری بودم که در مدت 32 سال حکومت جمهوری اسلامی ایران بارها و بارها حقوق انسانی ام از سوی حاکمان قدرت طلب و استبدادی نقض شده و شاهد بسیاری جنایت ها در زندانهای ایران بوده ام که به گوشه ای از آنها اشاره می کنم .

در سال 1357 بعد از پیروزی انقلاب و پس از برگزیده شدنم به ریاست دانشگاه تهران، برای پیاده کردن یکی از اهداف انقلاب، تمام توانم را بکار بردم تا دانشگاه و دانشکده ها به وسیله شورائی مرکب از استادان، دانشجویان و کارمندان که در یک انتخابات کاملا دموکراتیک انتخاب می شدند، اداره گردد. اینکار به مزاق حاکمیتی که همه امور کشور را در دست گرفته بود خوش نیامد تا بالاخره با یک کودتا به نام "انقلاب فرهنگی"، با حمله به دانشگاهها و کشتار تعدادی از دانشجویان همراه با مجروح کردن و دستگیری جمعی از آنها، دانشگاهها را بستند و تعداد زیادی از دانشگاهیان معترض را دستگیر و پس از شکنجه های فراوان اعدام نمودند. شورای مدیریت دانشگاه تهران و شورای عالی دانشگاه که کار اداره دانشگاه را به عهده داشتند با این امر به مخالفت برخاستند، ولی حاکمیت به جای پاسخگوئی به آنها تعدادی از آنها از جمله اینجانب را دستگیر و به بهانه مخالفت با امر رهبری (آیت الله خمینی) روانه زندانها نمودند. در یک دادگاه غیر قانونی بدون حضور وکیل محاکمه شدم و ابتدا به اعدام و سپس به 10 سال زندان محکوم گردیدم . در این مدت با بیرحمانه ترین رفتار از جمله زدن کابل به کف پا و سایر نقاط بدنم، آویزان کردن از سقف، کوبیدن سر به دیوار، زدن مشت و لگد که منجر به نابینائی چشم چپم و شکستگی استخوان مچ دست راستم شد و انواع شکنجه ها مواجه بودم. آثار بعضی از آن شکنجه ها هنوز روی بدنم باقیست. بعد از 5 سال ظاهرا از زندان آزاد شدم ولی ماهها باید هر چند روز یکبار خودم را به دادستانی معرفی می کردم تا مورد بازجوئی که خود نوعی شکنجه بود قرار می گرفتم .

در سال 1379 باتفاق دهها فعال ملی ـ مذهبی به بهانه "براندازی" مجددا دستگیر و مدت 6 ماه در یکی از مخوف ترین زندانهای سپاه (عشرت آباد) در سلولهای انفرادی (1متر در 2متر) زندانی شدم؛ سلولهائی که بنا به گفته حقوق دانان و روان پزشکان، زندانی بودن در آنها را "شکنجه سفید" می نامند. پس از حدود 7 ماه تحمل زندان (شکنجه سفید) برای محاکمه آزاد شدم و در یک دادگاه غیرعلنی و غیرقانونی محکوم به 7 سال زندان تعلیقی گردیدم.

در 31 مرداد سال 1388 و درحالیکه دچار بیماری سرطان پروستات و بیماری قلبی آریتمی و فشارخون بودم و دوران شیمی درمانی را می گذراندم و از ناراحتی قلبی و سنکپ های مرتب رنج می بردم، در ساعات اولیه روز عده ای از مامورین وزارت اطلاعات به منزلم هجوم آوردند و من را بعد از بازرسی خانه و مصادره تعداد زیادی از کتابهایم، از بستر بیماری مستقیم به زندان اوین، بند مربوط به وزارت اطلاعات (بند209)، بردند و در سلول انفرادی به مدت 3 ماه زندانی شدم. در بازجوئی ها انواع توهین و تحقیر را در حقم روا داشتند و تنها بدلیل نوشته ها و گفته های انتقادی ام، به من اتهام محاربه و توهین به آقایان خمینی و خامنه ای (رهبران جمهوری اسلامی) وارد ساختند. نهایتا پس از 191 روز زندانی شدن، بعلت شدت بیماری که در اثر آن چند بار به بیمارستان منتقل شدم به من مرخصی استعلاجی دادند تا شیمی درمانی ادامه یابد و عمل نصب دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب انجام شود . اخیرا برای محاکمه به دادگاه غیر علنی که خلاف بر قوانین خود جمهوری اسلامی است احضار شدم تا حکم قاضی صادر گردد و فعلا روزهای بسیار سخت و شکنجه گونه زیر حکم بودن را می گذرانم. من پیرمردی 78 ساله و بیمار هستم ولی برای تحمل هر حکمی آماده هستم زیرا هدفم مبارزه با ظلم و بیدادگری حاکمان و قدرت بدستان ایران بوده و هست و خواهد بود. به خدا و خلق تکیه دارم و از هیچ عقوبتی ترس ندارم و آرزویم ملاقات با شما و بیان حقایقی است از آنچه در 3 دهه اخیر در ایران گذشته و ظلمی که بر این ملت روا رفته است.

جناب آقای دکتر شهید؛

من شهادت خواهم داد که در دهه 60 شمسی چگونه زندانیان جوان و دانشجویان اعم از زن و مرد را پس از شکنجه بسیار، ده ده و صد صد هر شب برای اعدام می بردند و آنها به سوی سرنوشت می رفتند و در راه سرود می خواندند. حاضرم حقایقی را که خود شاهد آنها در زندانهای نظام ولائی بوده ام را برایتان ذکر کنم و پای هزینه آن نیز بایستم.

در پایان بنام یک ایرانی آرزو میکنم که در کارتان موفق باشید. مطمئن باشید خدا یار شماست .

ارادتمند و به امید دیدار ـ

دکتر محمد ملکی

زندانی سیاسی در تعلیق و استاد بازنشسته دانشگاه تهران

شهریور 1390  

منبع : دانشجونیوز 

علی کریمی پیراهن ورزشی خود را به خانواده اشکان سهرابی اهداء کرد

علی کریمی، کاپیتان تیم فوتبال پرسپولیس تهران، و برجسته ترین بازیکن ده سال اخیر فوتبال ایران -به تعبیر فرهاد مجیدی، کاپیتان تیم فوتبال استقلال تهران- در اقدامی معنادار و جوانمردانه، پیراهن ورزشی خود را در که در جام باشگاه های اروپا بر تن داشته، به شهید جنبش سبز، اشکان سهرابی، و خانواده اش تقدیم کرده است.

اشکان سهرابی، دانشجوی مهندسی در جریان اعتراضات خیابانی سال ۸۸ در روز ۳۰ خرداد هدف سه گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

علی کریمی و برخی دیگر از بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران، در جریان اعتراض های پس از انتخابات، به شکل آشکار از جنبش سبز حمایت کردند. اوج این حمایت در بازی ایران و کره جنوبی بود؛ کریمی و چند ملی پوش دیگر مثل مهدی مهدوی‌کیا از دستبند سبز به نشانه حمایت از جنبش سبز استفاده کرد.

حمایت کریمی از جنبش سبز چنان برای اهالی فوتبال معنادار بود که در روز قدس ۸۸ و پس از اعتراض میلیونی سبزها، در بازی استقلال و استیل آذین که به دلیل همین اعتراضات با تاخیر پخش شد هنگامی که علی کریمی برای زدن ضربه کرنر به طرف دروازه استقلال پشت توپ قرار گرفت مورد تشویق شدید تماشاگران استقلال (تیم رقیب) قرار گرفت؛ تا جایی که کریمی با دست زدن متقابل از ابراز احساسات آنها تشکر کرد.
علی کریمی، کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران، سابقه بازی در الاهلی امارات، القطر قطر، بایرن مونیخ و شالکه آلمان را در کارنامه دارد.  
منبع : جرس 

دوشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۹۰

برگزاری جلسه ماهانه اعضای جبهه ملی ایران در قبرس

جلسه این ماه اعضای جبهه ملی ایران در قبرس در تاریخ شنبه سوم سپتامبر ۲۰۱۱ برگزار شد . در این جلسه مسئول سازمان آقای ابراهیم مرادی ضمن خوش آمد گویی به حاضرین توضیحاتی در مورد برنامه های آینده و نحوه اجرا و دستیابی به اهداف مورد نظر ارائه نمودند . نحوه تبلیغات و جذب افراد علاقمند . برگزاری مناظره مابین اعضاء در مورد مسائل مختلف و منعکس کردن آن در وبسایتها و شبکه های اجتماعی . تقویت و گسترش ارتباطات با فعالین سیاسی و اجتماعی در داخل ایران و همچنین کشورهای دیگر . مشارکت در طراحی و خلق ایده و راهکار برای برون رفت از وضعیت فعلی در جهت کمک و همیاری با جنبش آزادی خواهی مردم ایران . بخشی از برنامه ها ی آینده جبهه ملی ایران در قبرس میباشد . مسئول سازمان خواستار اهتمام و جدیت افراد برای عملی شدن برنامه ها و همچنین همکاری بیشتر در جهت پیشبرد اهداف و گسترش فعالیتها در قبرس شد . بحث و رایزنی در مورد مسائل درون سازمانی پایان بخش جلسه امروز بود .
با سپاس دبیر خانه جبهه ملی ایران ( قبرس )

سه‌شنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۹۰

بیانیه جبهه ملی ایران بمناسبت سقوط دیکتاتور لیبی

دیکتاتورها یکی پس از دیگری فرو میریزند






سالهای متمادی باحمایت قدرتهای بزرگ جهانی در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، استقلال و آزادی ملت ها پایمال شده و رابطه مردم و حاکمان چیزی جز ارتباط سلطه گر و تحت سلطه نبوده است و دیکتاتورها خواست خود را بر مردم تحمیل کرده اند، دموکراسی دراین کشورها راه پیدانکرده و سلطه خشونت بار استبداد امکان استقرار حاکمیت ملی را نداده است

هر جا که استبداد حاکم است حاکمیت ملی جائی ندارد دراین کشورها گاه برای تظاهر به احترام به حقوق مردم، انتخابات در نهادهای مختلف برگزار میشود ولی هیچگاه این انتخابات ها صحیح نبوده و نتیجه آن برای تامین خواست دیکتاتورها موردسوءاستفاده قرارمیگیرد که نمونه های آن در عراق صدام حسین بود که نتایج رای در تایید صدام گاه نزدیک به صد در صد میشد. اما درهمه این کشورها اگر شرایط سیاسی جهان تغییر میکرد گاه فرصت هایی بدست میامد که ملت ها به پا خیزند و تومار قدرت دیکتاتورها را در هم ریزند.
در ماههای اخیر جنبش های آزادیخواهانه ای در بسیاری از کشورهای استبداد زده خاورمیانه آغاز گردید. آنچنان که در تونس، مصر، یمن، بحرین، لیبی و سوریه، معترضین به استبداد، حاکمیت را در کشورشان به چالش گرفتند. امروز حدود شش ماه است که توفان نابودی دیکتاتورها در خاورمیانه و شمال افریقا وزیدن گرفته است، وزیدنی سهمگین که میخواهد به قدرت مستبدان مخالف آزادی و استقلال در آن سرزمینها نقطه پایان بگذارد. طلیعه این حرکتهای اعتراضی نخست در تونس بود که تغییرات با جدالی کوتاه بدوران گذار به حکومتی دیگر که به حقوق بشر ارج نهد و استقلال تونس را محترم بدارد همراه شد.
در مصر دیکتاتوری حسنی مبارک سقوط کرد و او و جانشین و دیگر یارانش به خاطر کشتار مردم و فساد در مصر در پیشگاه ملت بدادگاه خوانده شدند و جهانیان دیدند که در قرن بیست و یکم سرنوشتی شوم در انتظار مستبدینی است که از مردم بیگانه اند و نظر آنان را هیچ و پوچ می انگارند. در سوریه نیز با کشتار های بیرحمانه معترضان در شهرها و روستاها با سلاحهایی که بظاهر برای نبرد با اسرائیل و باز پس گرفتن سرزمینهای اشغالی تهیه شده بودند روز و شبی نیست که دهها نفر در خاک وخون نغلطند.
کوتاه زمانی است که مجامع بین المللی و حقوق بشری و شورای امنیت سازمان ملل متحد بر حقوق پایمال شده مردم سوریه تاکید بیشتری کرده و مردم بر این امیدند که بزودی استبداد در سوریه جای خود را به حکومتی مردمی دهد.
در لیبی نیز حرکتهای ضد استبدادی و استقلال طلبانه مردم در چند ماهه گذشته سرعت بیشتری گرفت و آخرین خبرها از فروریختن دیکتاتوری سرهنگ معمر قذافی حکایت میکند. در لیبی نبردهای خونینی از شش ماه قبل شروع شد و نبرد از زمین و هوا به تصرف شهرهای بزرگ و کوچک لیبی انجامید و مردم شادمانه به طرابلس وارد شده اند و خانه به خانه در جستجوی معمر قذافی دیکتاتور سقوط کرده لیبی میباشند و با پیروزی مخالفان پایان حکومت دیکتاتوری قذافی نزدیک میشود.

دیکتاتوری چهل و دوساله قذافی از نظر جهانیان پایان یافته است و این بر مردم لیبی است که در دوره حساس انتقالی، به حاکمیتی اقبال کنند که آزادی و استقلال لیبی را پاس دارد و دموکراسی را در لیبی نهادینه کند تا دیگر کسانیکه بقدرت دست خواهند یافت به کژراهه کشیده نشوند. معمرقذافی که درسال 1969 با یک کودتا حکومت سلطنتی پوسیده لیبی را سرنگون کرده و با ژستی انقلابی خود را ناجی مردم لیبی و رهبری ضداستعماری قلمداد میکرد، سرانجام در ورطه فساد و دیکتاتوری سقوط کرد و کار را بجائی رساند که امروز ملت لیبی با جانفشانی بسیار او را از اریکه قدرت به زیر میکشد.
دیروز صدام حسین که مست غرور بود و حکومتش را ابدی میدانست برای گریز از مجازات در سوراخی خزیده بود و حکم ملت او را به نابودی کشاند و امروز معمر قذافی که دنیایی را به تمسخر میگرفت و با روشهای استبدادی قرون وسطایی بر مردم لیبی حکومت میکرد، از اوج قدرت به حضیض ذلت سقوط کرد. این سرنوشت محتوم همه دیکتاتورهای جهان است.
تهران – جبهه ملی ایران
3 شهریور1390

چهارشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۹۰

نگرانی از وضعیت وخیم جسمانی مهندس حشمت الله طبرزدی در زندان رجایی شهر کرج

در حالی که مسئولان زندان رجایی شهر کرج با دستور و حمایت مقامات امنیتی و قضایی از در اختیار گذاشتن داروهای مورد نیاز مهندس حشمت الله طبرزدی خودداری می کنند، این زندانی سیاسی ابتدای هفته جاری به علت درد قفسه سینه و افت شدید فشار خون در شرایط خطرناکی قرار گرفت.


بنا بر گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، علیرغم عارضه قلبی چندی پیش مهندس طبرزدی در زندان رجایی شهر و نیاز مبرم این زندانی سیاسی به انجام امور درمانی در مراکز درمانی بیرون از زندان، مقامات قضایی نه تنها با انتقال وی به مراکز درمانی مخالفت نموده اند، بلکه حتی از در اختیار گذاشتن داروهای مورد نیاز مهندس طبرزدی نیز خودداری نموده و گفته اند که داروهای مورد نیاز ایشان می بایستی توسط خانواده آقای طبرزدی و از بیرون زندان تهیه و ارسال شود.

حسن زارع زاده اردشیر دبیر کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی در این باره گفت: «خانواده مهندس طبرزدی اطلاع داده اند که ایشان در آخرین ملاقات کابینی خود که روز پنج شنبه بیست و هفتم مرداد ماه انجام گرفته، بسیار لاغر و ضعیف دیده شده است. به همین دلیل ما به شدت نگران او هستیم».

به گفته ی زارع زاده اردشیر، «شیوه برخورد و رسیدگی به وضعیت آقای طبرزدی و سایر زندانیان سیاسی محبوس در زندان های ایران، نه تنها بر خلاف قوانین و معیارهای پذیرفته شده بین المللی، که بر خلاف آئین نامه سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و ترتیبی جمهوری اسلامی بوده و تخلف و بی تفاوتی نهادهای مسئول در این باره، شائبه وجود برنامه ای مدون و سیستماتیک برای از بین بردن زندانیان سیاسی را بوجود آورده است».

مهندس حشمت الله طبرزدی، سخنگوی شورای همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر و دبیر کل جبهه دمکراتیک ایران که یک روز پس از حوادث عاشورای سال ۱۳۸۸، و برای چندمین بار طی 15 سال گذشته بازداشت شده است، همچنان بدون حتی یک روز مرخصی در زندان رجائی شهر کرج و در بند ویژه امنیتی به سر می برد.

مهندس حشمت الله طبرزدی اوایل تیرماه سال جاری و به دلیل شرایط بد زندان رجایی شهر کرج و عوارض ناشی از اعتصاب غذای چند هفته ای زندانیان سیاسی، چندین بار دچار عارضه قلبی گردید اما مقامات مسئول توجهی به این مساله نکرده اند.

زارع زاده اردشیر می گوید: «مهندس طبرزدی یک مخالف سرسخت نظام و مدافع تغییر مسالمت آمیز رژیم است یعنی حق انسانی و قانونی او، و البته رژیم به همین دلیل تمام توان خود را برای از پای درآوردن مهندس طبرزدی بکار برده است. ما میخواهیم تا با دخالت نهادهای بین المللی هرچه سریعتر ایشان را برای مداوا آزاد کنند

وحید لعلی پور همسر مهدیه گلرو دانشجوی زندانی بازداشت شد


 وحید لعلی پور که روز یک‌شنبه از سوی پلیس امنیت احضار شده بود، امروز پس از مراجعه به پلیس امنیت گیشا، با یک دستگاه ون به دادسرای مستقر در زندان اوین و سپس بند ۳۵۰ اوین برای گذراندن دوره‌ی یک ساله‌ی حبسش که البته ۳ ماه از آن را پیش از این در بازداشت موقت گذرانده بود، منتقل شد.



وحید لعلی‌پور از سوی شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام» به دو سال زندان تعزیری محکوم شده بود. این رای در دادگاه تجدیدنظر به یک سال حبس تعزیری و یک سال حبس تعلیقی (تعلیق به مدت چهار سال) تبدیل شد.
وحید لعلی پور و مهدیه گلرو، در یازدهم آذر ماه ۸۸ در پی مراجعه ماموران امنیتی به منزلشان، بازداشت شدند که وحید لعلی پور در اسفند همان سال با قرار وثیقه آزاد شد.
مهدیه گلرو که دانشجوى محروم از تحصیل دانشکده‌ى اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایى است، به اتهام «تبلیغ علیه نظام، تجمع و تبانى به قصد بر هم زدن امنیت ملى» و نیز صدور بیانیه به مناسبت روز دانشجو از داخل زندان، در مجموع به سه سال و شش ماه زندان محکوم شده است. وی اوایل مرداد ماه بعد از ۲۰ ماه زندان برای چند روز به مرخصی آمده بود.
وحید لعلی‌پور، مترجم زبان انگلیسی است و فعالیت سیاسی نداشته است. وی با وجود نداشتن سابقه سیاسی، به سبب پیگیری مجدانه پرونده همسرش، به زندان محکوم شد و حکمش به اجرا درآمد.
منبع : کلمه

سه‌شنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۹۰

دل نوشته همسر مهدیه گلرو دانشجوی زندانی . بمناسبت سالروز تولد وی

هر چند این بیش از 600 روز جدایی، سخت بود اما محکی بود بر عشقمان و ایمانمان به حقی که از ما ضایع شد.




سالهاست که روزهای امردادی منتهی به شهریور روزهای پردلهره ای برای من بوده اند. فکر هدیه و جشنی برای میلاد بهترین اتفاق زنده گیم.



از سال 87 اما این حکایت رنگی تازه گرفت و آغاز زنده گی مشترکمان نیز به آن روز زیبا اضافه شد. فکر کردن به تلاش هایمان برای آماده کردن آشیانه عشقمان هنوز هم تمام وجودم را گرم می کند. "همه لرزش دست و دلم / از آن بود که عشق پناهی گردد".


یادآوری کسانی که در این تلاش ها همراهی امان کردند و حالا هر کدام به شکلی، مسیر بی پشیمانی پی گرفتند عذابم می دهد. دوست دارم نام گل سرسبدشان مجید دری عزیز را بیاورم که در بهبهان، در تبعید، گرمای مردادی را حبس می کشد.
زنده گی مشترکمان آغاز شد و هر چند که سال 87 بی حادثه برایمان تمام نشد با آن بازداشت چند روزه در ماه دانشجو ولی به امید روزهای بهتر سال 88 را آغاز کردیم. به امید ایرانی بهتر در انتخابات فعالانه شرکت کردیم ولی نتیجه آن طور نبود که می اندیشیدیم.
مهدیه، نازنین همسرم، می دیدم که خبر بازداشت‌های گسترده کسانی که به پاک بودنشون ایمان داشتیم وجودت را هر روز رنجورتر و عزمت را برای عشق و مبارزه قوی تر می کرد تا اینکه 11 آذر 88 خانه عشقمان زیر چکمه های بی عدالتی لگدمال شد. و بعد از آن روز شوم این دومین میلاد و سالگرد ازدواجمان است که من این بیرون در سلول بی دیوار و تو پشت اون دیوارهای سنگی باید جشن بگیریم.


هر چند این بیش از 600 روز جدایی، سخت بود اما محکی بود بر عشقمان و ایمانمان به حقی که از ما ضایع شد. و چقدر خوشحالم که در این روزها دوستانی پیدا کردیم بهتر از آب روان، دوستانی که حتی با عنوان خواهر و برادر صدایشان می کنم. و از همه مهم تر رضایت توست که همیشه بهترین احساس ها را برایم به ارمغان می آورد. به امید روزی که دهانت را نبویند تا مبادا گفته باشی دوستت دارم. دوستت دارم.

منبع : فیس بوک وحید لعلی پور

دوشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۹۰

دیدار هموندان جبهه ملی ایران از سفارت نروژ برای ابراز همدردی

در رور پنجشنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۰، شماری از هموندان جبهه ملی ایران، هرمیداس باوند، عیسی خان حاتمی، كورش زعیم، محمد اویسی، اشكان رضوی و از فعالان سیاسی، بیژن جانفشان و خوانساری برای ابراز همدردی و تسلیت نسبت به فاجعه كشتار در نروژ توسط یك بنیادگرای فاشیست حاضر و با سفیر نروژ در تهران، آقای روآلد نس، ملاقات كردند. در این ملاقات آقای دكتر باوند تسلیت و انزجار جبهه ملی ایران را از این جنایت هولناك ابراز نمودند و كورش زعیم متن تسلیت كتبی هموندان جبهه ملی ایران را خواند و تسلیم سفیر نروژ نمود. 
 منبع : خبرگزاری جبهه ملی ایران


جمعه، مرداد ۱۴، ۱۳۹۰

احمد زید آبادی . دو روز مرخصی پس از۲۶ ماه زندان

دو روز از دو سال؛ این تمام سهم او از آزادی در آزادترین مملکت دنیاست. تمام سهمی که بخشی از حاکمیت از حقوق اولیه‌ی انسانی برای او قائل شده؛ تمام بویی که این حاکمیت از انسانیت برده: دو روز از دو سال. یا حتی شاید کمتر؛ کمتر به اندازه‌ی همه‌ی آن دیگرانی که هنوز از همین دو روز ها هم سهمی نداشته‌اند. آنها که هنوز چیزی از همین انسانیت‌های دو روزه و گذرای حاکمان هم از بالای دیوارها به سراغشان نیامده....

به هر حال آمدنت را به فال نیک میگیریم


یکشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۹۰

گزارشی از برگزاری جلسه اعضای جبهه ملی در قبرس

طبق روال ماهانه جلسه اعضای جبهه ملی در قبرس روز شنبه ۳۰ جولای ۲۰۱۰ برگزار شد . بررسی عملکرد گروه در ماه گذشته جزو دستور جلسه امروز بود . در این زمینه هر یک از حاضرین در جلسه نظرات و پیشنهادات خود را ارائه نمودند . همچنین انتقادهایی در مورد برخی موارد مطرح شد . موضوع دیگر جلسه امروز بررسی حادثه انفجار کانتینرهای حاوی مواد منفجره در قبرس بود . نحوه واکنش جبهه ملی در قبال این فاجعه و ابراز همدردی با بازماندگان این حادثه مورد بررسی قرار گرفت . در ادامه بحث پیرامون این موضوع آقای نادر تقی زاده اطلاعاتی درباره انتشار پیام تسلیت جبهه ملی در روزنامه های قبرس و انعکاس آن در برخی از وبسایتهای خبری از جمله وبسایت جبهه ملی در اروپا ارائه کرد . لازم بذکر است که تعداد ۹۸ کانتینر مملو از مواد منفجره ارسالی از ایران برای سوریه در سال ۲۰۰۹ توسط ناوگان دریایی آمریکا در راستای اجرای قطعنامه شورای امنیت توقیف و در قبرس انبار و نگهداری میشد . اوایل ماه میلادی جاری تمامی این کانتینرها منفجر و متاسفانه ۱۳ تن ازشهروندان قبرسی کشته و تعداد دیگری زخمی شدند . این حادثه بازتاب گسترده در قبرس داشت و منجر به استعفای هیئت دولت قبرس شد . همچنین در این زمینه تظاهراتهایی ازجانب مردم در اعتراض به عملکرد دولت قبرس برگزار شد. بررسی رویدادها و وقایع روز ایران و بحث و گفتگو پیرامون مسائل مختلف پایان بخش جلسه امروز بود
با سپاس دبیرخانه جبهه ملی ( قبرس )

دوشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۹۰

پیمان عارف محروم از خدمات پزشکی در زندان اوین

زندانی سیاسی، عضو جبهه ملی ایران پیمان عارف ،روزنامه نگار و فعال دانشجویی زندانی که از حدود 6 ماه پیش برای دومین بار پس از انتخابات 22 خرداد بازداشت شده و در بند امنیتی 350 به سر می برد ، به دلیل شرایط نامناسب پزشکی و بهداشتی زندان اوین، دچار التهاب غدد لنفاوی گوش گردیده است که به گفته پزشک بهداری زندان به شدت می تواند خطر ناک باشد . 
همچنین این زندانی و فعال دانشجویی نزدیک به مهدی کروبی با روند فزاینده تشدید بیماری قلبی اش نیز مواجه است که به دلیل عدم صدور دستور لازم از سوی دادستان تهران و معاون وی رشته احمدی رئیس دادسرای اوین ، نسبت به انتقال او به بیمارستان مدرس ، مداوا و حتی معاینه تخصصی وی اقدامی صورت نگرفته است.
لازم به تاکید است که با وجود پیگیری های مستمر، دادستان با مرخصی استعلاجی وی در 6 ماه گذشته موافقت ننموده است. 
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران، عدم درمان زندانیان سیاسی که در زندان دچار بیماریهای حاد می شوند وتا به حال منجر به زجر کش کردن حداقل یک زندانی سیاسی زنده یاد محسن دگمه چی گردیده است را محکوم می کنند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اعزام گزارشگر ویژه سازمان ملل برای ملاقات با زندانیان سیاسی و خانواده های آنها و همچنین خانواده های جانباختگان راه آزادی مردم ایران است و تهیۀ گزارشی از جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای و ارائۀ آن به سازمان ملل جهت گرفتن تصمیمات لازم می باشد. 

منبع : فعالان حقوق بشر

سه‌شنبه، تیر ۲۸، ۱۳۹۰

دیدار هموندان جبهه ملی ایران از خانم مهدیه گلرو


در روز یکشنبه 26 تیر ماه گروهی از هموندان جبهه ملی ایران به دیدار مهدیه گلرو، فعال دانشجویی، كه پس از 9 ماه بازداشت در زندان اوین برای یك مرخصی چهار روزه آزاد شده بود رفتند و ستایش و پشتیبانی خود را از وی ابراز كردند.
در این دیدار کورش زعیم (شورای مرکزی)، مهران بختیاری، محمد كریمی، بهروز قاسمی و حسین سربندی و عسل اسماعیزاده (سازمان دانش آموختگان) و سمیرا جمشیدی (سازمان زنان) و گروهی دیگر از جوانان حضور داشتند. بانو مهدیه گلرو در این دیدار ضمن سپاس از حاضران بخشی از دشواری های بند زنان را چون عدم اجازه ارتباط تلفنی با خانواده، کمبود میوه و سختی دل کندن کودکان از مادران زندانی هنگام ملاقات ها اشاره کرد.

برگرفته از وبسایت جبهه ملی اروپا

سه‌شنبه، تیر ۲۱، ۱۳۹۰

پیام تسلیت جبهه ملی ایران در قبرس خطاب به دولت و مردم قبرس

جبهه ملی ایران در قبرس . کشته شدن تعدادی ازشهروندان قبرسی را در حادثه انفجار انبار مهمات متعلق به نیروی دریایی قبرس را تسلیت میگوید . ضمن همدردی با خانواده جانباختگان آرزوی بهبودی هر چه سریعتر مجروحان این حادثه غم انگیز را داریم . بروز این فاجعه از آن جهت برای ایرانیان ساکن در قبرس درد آور است که مهمات منفجر شده متعلق به ایران بوده که دوسال پیش در حال ارسال برای گروههای فلسطینی و در چارچوب تحریمهای سازمان ملل توسط دولت قبرس توقیف و در انبارهای متعلق به نیروی دریایی قبرس نگهداری میشد . دولت بی مسئولیت و منزوی جمهوری اسلامی به جای مشارکت و همکاری با جامعه جهانی در جهت تامین صلح و آرامش . اقدام به حمایت از گروههای تروریستی و خرابکار در اقصی نقاط جهان مینماید . که این موضوع علاوه به هدر دادن سرمایه های ملت ایران باعث بروز حوادث ناگوار میشود که انفجار انبار مهمات ارسالی از ایران یکی از آن موارد میباشد . امیدواریم مبارزات طولانی مدت مردم آزایخواه ایران به ثمر نشسته و شاهد برپایی یک حکومت آزاد و دمکرات در ایران باشیم . که تحقق چنین امری قطعا باعث ایجاد صلح و ثبات جهانی و در جهت منافع مردم ایران و کشورهای منطقه ازجمله قبرس میباشد .
با سپاس دبیر خانه جبهه ملی ایران ( قبرس )

یکشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۹۰

گزارش جلسه ماهانه اعضای جبهه ملی ایران در قبرس

جلسه ماهانه اعضاء و یاران جبهه ملی ایران در قبرس روز شنبه دوم جولای ۲۰۱۱ برگزار شد . در ابتدا ی
جلسه مسئول سازمان آقای ابراهیم مرادی ضمن خوش آمدگویی به حاضران . مطالبی را در مورد
فعالیتهای انحرافی برخی از افراد وابسته به سفارت ایران در نیکوزیا در جهت اختلاف افکنی و ایجاد
شائبه و چند دستگی در میان جامعه کوچک ایرانیان ساکن در قبرس بیان نمودند و خواستار هوشیاری
افراد و اطلاع رسانی دقیق . جهت جلوگیری از عملی شدن برنامه ها و ترفندهای عوامل سفارت در این
زمینه شدند . مابقی زمان این جلسه به بررسی برای برگزاری یا عدم برگزاری مراسم گرامیداشت
سالگرد ۱۸ تیر اختصاص یافت . در این زمینه مسئول گروه و همچنین اعضاء و دوستان دیگر حاضر در جمع
نظرات و پیشنهادات خود را ارائه نمودند . با توجه به اینکه برای برگزاری تظاهرات و مراسمهای مشابه
نیاز به برخی ازفاکتورهای خاص میباشد و احتمال آماده شدن ملزومات مراسم در روزهای آینده .
تصمیم به برگزاری یا عدم برگزاری در طول هفته اطلاع رسانی خواهد شد . در انتهای گردهمایی امروز
مسائل درون سازمانی و همچنین وقایع و تحولات روز مرتبط با ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفت .
با سپاس و امید به آینده روشن برای کشور عزیزمان ایران
دبیر خانه جبهه ملی ایران ( قبرس )

سه‌شنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۹۰

شهادتنامه ۶۴ زندانی سیاسی در باره چگونگی جان باختن هدی صابر

۶۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین با ارسال شهادت نامه ای، شهادت دادند که شهید هدی صابر در هشتمین روز اعتصاب غذای خود در بهداری زندان اوین از سوی مامورانی که حدس می زنند ماموران امنیتی و اطلاعاتی بوده اند، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. آنها شرایط بد جسمانی وی را از نزدیک شاهد بوده اند.
هدی صابر ساعت چهار بامداد جمعه ۲۰ خردادماه برای نخستین بار به بهداری مستقر در زندان اوین جنب بند ۳۵۰ منتقل شد اما دو ساعت بعد در حالی که از درد به خود می پیچید به بند بازگردانده شد و از صدای فریاد او هم اتاقی هایش بیدار شده و دور او حلقه زدند در این هنگام صابر گفت :«در بهداری نه تنها هیچ رسیدگی به وضعیتم نشد بلکه مورد ضرب و شتم و توهین قرار گرفته ام و توسط مامورانی در لباس پرسنل بهداری از اتاق درمان بیرون انداخته شده ام . ما شهادت می دهیم هدی صابر که از درد به شدت می لرزید و به خود می پیچید در اتاق یک بند ۳۵۰ با صدای بلند اعلام کرد که : «از دست آنها شکایت خواهم کرد.»

این زندانیان در پایان شهادت نامه خود ضمن مسوول دانستن حاکمیت در شهادت هدی صابر تاکید کرده اند تا رسیدگی به این موضوع و تحقق حقوق شهروندان و التزام حکومت به قانون ،تا آخر ایستادگی می کنند. شهادت نامه ۶۴ زندانی بند ۳۵۰ که با نام خود آن را امضا کرده اند، توسط یاران گمنام جنبش سبز در زندان اوین در اختیار کلمه قرار گرفته است.

 

شنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۹۰

بیانیه جبهه ملی ایران- آمریکا و اروپا در محکومیت قتل بانو هاله سحابی




فریـاد از این همـه بـیـداد









دیروز در مراسم خاکسپاری زنده یاد مهندس عزت الله سحابی فرزند شادروان دکتر یدالله سحابی، مبارز میهندوست ملی- مصدقی که در طول عمر خود همواره در پیکار با استبداد بود و برای آبادانی و آزادی ایران هرگز آرام نگرفت، تنها فرزند او بانو هاله سحابی، شیرزنی که همانند پدرش در میان "مادران صلح" و دیگر بخشهای جنبش آزادی - و دموکراسی خواهی ملت ایران شرکت داشت و برای دیدن پدر بیمارش از زندان رژیم "مرخصی" گرفته بود، زیر مشت و لگدهای دیوصفتان مزدور جمهوری اسلامی جان باخت و همراه پدر شد.

این فاجعه آشکارا نشان میدهد که رژیم جمهوری اسلامی و در راسش علی خامنه ای و اوباش حامی او در چه موقعیت متزلزلی قرار گرفته اند که حتی از خاکسپاری رادمردی مبارز، ملی و مذهبی می ترسند، خاکسپاری شخصیتی که بر گردن تک تک حکام کنونی حق بزرگی داشت. این رویداد جانگداز نمونه و نمادی از جور و ستمیست که در وجوه گسترده ای سالهاست بر ملت ایران میرود و از قرار معلوم تا فروپاشی این دستگاه جهنمی ادامه خواهد داشت.

خانواده سحابی که سه نسل مبارز میهندوست و آزادیخواه به تاریخ جنبش های آزادیخواهی ایران عرضه کرده است مایه افتخار و سربلندی همه ایرانیان آزادی خواه میباشد. تا چنین ایرانیانی همواره در صحنه سیاسی پدیدار می شوند، ایران هرگز نخواهد مرد.
جبهه ملی ایران - اروپا و آمریکا این ضایعه بزگ را به همه آزادگان ملت ایران، به بانو زهرا سحابی، به همسر خانم هاله سحابی و دیگر بازماندگان خانواده محترم سحابی و همه یاران دور و نزدیک این خانواده تسلیت میگوید. این دو بزرگوار رفتند ولی ما بدرستی میدانیم که یادشان زنده و راهشان پر رهرو خواهد ماند. روانشان شاد باد.
پاینده ایران


جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا

یازدهم خرداد ١٣٩٠



چهارشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۹۰

هاله سحابی بدست ماموران سرکوبگر امنیتی به شهادت رسید

هاله سحابی در مراسم تشییع پدرش در اثر ضرب و شتم عوامل امنیتی جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

به گزارش جرس، هاله سحابی صبح امروز در صف جلو تشییع کنندگان پیکر مهندس سحابی به رفتار خشونت آمیز نیروهای امنیتی و لباس شخصی اعتراض کرده،  مورد حمله آنان قرارمی گیرد.

گزارش منابع موثق جرس از تهران و لواسان حاکی است،  ماموران مانع طی مسیر برای تشییع پیکر مهندس سحابی شده اند. هاله سحابی که دسته گلی بدست داشته و جلوی همه حرکت می کرده با ممانعت ماموران مواجه می شود. ولی او می گوید باید از همین مسیر تشییع جنازه صورت گیرد. با مقاومت او ماموران با وارد آوردن ضربات لگد و ... به شدت او را مضروب می کنند .او بیهوش می افتد و دکتر پیمان او را به بیمارستان منتقل می کند.  اما متاسفانه معالجات بی حاصل مانده، دختر ارشد مهندس سحابی به شهادت می رسد.

هاله سحابی، ۵۴ ساله، قرآن پژوه، همکار مطبوعاتی نشریه چشم انداز ایران و از فعالان حقوق زنان در ایران بود. وی عضو «مادران صلح» ایران بود و در جریان حوادث پس از انتخابات، در روز تحلیف احمدی نژاد مقابل مجلس شورا، بازداشت و روانه زندان شد. سحابی پس از بازداشت موقت، در شعبه 26 دادگاه انقلاب محاکمه و به دو سال حبس محکوم گردید. وی تا دو هفته پیش که با وی اجازه مرخضی داده شد، در زندان اوین محبوس بود.

سه‌شنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۹۰

عزت الله سحابی از مخالفان حکومت ایران درگذشت

عزت الله سحابی، رئیس شورای فعالان ملی – مذهبی و از چهره های معروف منتقد حکومت در دوران قبل و بعد از انقلاب ایران، در سن ۸۱ سالگی درگذشت.
آقای سحابی پس از حدود یک ماه کما، در ساعت ۲ و ۱۰ دقیقه سه شنبه ۱۰ خرداد (۳۱ مه) و در بیمارستان مدرس تهران از دنیا رفت.
رئیس شورای فعالان ملی – مذهبی، روز نهم اردیبهشت به علت سکته مغزی به آی سی یو منتقل شد و از آن زمان به بعد در حالت کما قرار داشت.
آقای سحابی در فروردین ماه ۱۳۸۹، در نامه سرگشاده ای ضمن انتقاد شدید از نحوه رفتار با زندانیان زن و مرد در دوره بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم، از خدا خواست که یا اوضاع کشور را دگرگون کند و یا "مرگ او را برساند".
وی در این نامه تاکید کرد: "تحمل حوادث و دردهایی که در این نه ماهه بر این سرزمین و فرزندانش رفته، برای من در این سنین آخر عمر بسی سخت و ناگوار است"
منبع : بی بی سی

یکشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۹۰

نامه نسرین ستوده وکیل مدافع زندانی . از زندان اوین به فرزند سه ساله اش نیما

نسرین ستوده، حقوقدان و فعال جنبش زنان، که بیش از ۹ ماه است در زندان اوین به سر می برد، نامه ای به پسر سه ساله اش  نیما نوشته است.
به گزارش سایت مدرسه فمینیستی او به دلیل عدم دسترسی به کاغذ در زندان، این نامه را بر روی دستمال کاغذی به نگارش درآورده است. این نامه در اسفند گذشته نگاشته شده است.

وی در بخشی از این نامه می نویسد:هیچ «کاری» حق ندارد اینقدر حقوق کودکانم را نادیده بگیرد که طی ۶ ماه بازداشت به من یک ساعت ملاقات با تو را بدهد.
او در این نامه که درک آن را باید به آینده فرزندش و فرزندان ایران زمین واگذار کند می نویسد:عزیزم، آنچه در پرونده‌های قضایی برنده‌ی نهایی است، دفاع قضایی خوب یا بد نیست، که از این بابت وکلایم در دفاع بی‌نظیرشان سنگ تمام گذاشتند، بلکه معصومیت و مظلومیت انسان‌هایی است که در چرخ دنده‌ی چنین آرای عجیب و غریبی له مِی‌شوند. آن معصومیت قطعا برنده‌ی بازی است. برای همین از معصومیت کودکانه‌ات می‌خواهم برای آزادی همه‌ی زندانیان بی‌گناه، و نه فقط زندانیان سیاسی دعا کنی.
نسرین ستوده در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به اتهامات تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر، به ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور شد و همچنین به اتهام بدحجابی در یک فیلم سخنرانی به ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شده است.
نیمای عزیزم، سلام
نامه نوشتن برای تو سخت است، تو که آنقدر معصومی که نمی‌توانم برایت بگویم از کجا برایت نامه می‌نویسم. تو که از مفاهیم زندان، بازداشت، حکم، دادگاه، ظلم، سانسور، خفقان یا رهایی، آزادی، عدالت، تساوی و … تصویری در ذهن نداری.
از چه با تو سخن بگویم که با «اکنون» تو حرف زده باشم و نه آینده‌ات. چگونه برایت توضیح دهم که آمدنم به خانه دست خودم نیست تا به سویت پر بکشم، تو که به پدرت گفته بودی به مامان بگو کارش را تمام کند و به خانه برگردد. چگونه برایت بگویم که هیچ «کاری» نمی‌تواند مرا از تو این همه دور کند، در واقع هیچ «کاری» حق ندارد مرا این همه از تو دور کند. هیچ «کاری» حق ندارد اینقدر حقوق کودکانم را نادیده بگیرد که طی ۶ ماه بازداشت به من یک ساعت ملاقات با تو را بدهد.
با تو چه بگویم که هفته‌ی گذشته از من پرسیدی مامان با ما به خانه می آیی؟ و من در مقابل چشم ماموران بازداشتگاه به تو گفتم: «کارم طول می کشد و دیرتر می آیم». آن وقت تو با سر تکان دادنت گفتی باشد و دستم را کشیدی و با لب‌های کوچک‌ات بوسه‌ای کودکانه بر دست هایم زدی…
نیمای عزیزم!
در طول ۶ ماه گذشته دو بار به شدت گریستم. بار اول در سوگ پدرم بود که از عزاداری و سوگواری نیز محروم بودم و بار دوم همان روز بود که نتوانستم با تو به خانه برگردم و وقتی به سلولم برگشتم بی اختیار بلند بلند گریستم.
نیما جان!
بارها در پرونده‌های مربوط به حضانت کودکان، دادگاه‌ها چنین رای داده‌اند که نمی‌توانند ملاقات کودک ۳ ساله را برای ۲۴ ساعت متوالی به پدر بسپرند. در چنین آرایی مهم‌ترین استناد دادگاه‌ها به سن چنین کودکانی است که نمی‌توانند ۲۴ ساعت دور از مادر بمانند زیرا برای کودک آسیب روحی – روانی به همراه دارد.
اما همین دستگاه قضایی می‌تواند حقوق کودکی را نادیده بگیرد که تصور می‌کند مادرش در صدد اقدام علیه امنیت اوست!!!
البته که دلم نمی‌خواهد با تو از این که در صدد هیچ اقدامی علیه امنیت «آنها» نبوده‌ام و فقط به عنوان یک وکیل به آراء قضایی و آرایی که علیه موکلانم صادر شده بود، معترض بوده‌ام، اشاره کنم.
البته که مایل نیستم به تو ثابت کنم و مثلا بگویم متن مصاحبه‌هایم همگی عیان است و علنی، و اکنون به دلیل انتقاد از آراء قضایی که حرفه‌ی اصلی هر وکیلی است، شایسته ۱۱ سال حبس شناخته شده‌ام.
اما مایلم بگویم: اولا نخستین کسی نیستم که چنین حکم ناعادلانه‌ای را دریافت کرده‌ام. اما امیدوارم آخرین آنها باشم، هر چند بسیار بعید می دانم.
ثانیا از این که در کنار موکلانم در زندان هستم، موکلانی که دفاعیات من به دلایل غیرقضایی و غیرحقوقی موثر نیفتاد و آنها روانه زندان شدند، بسیار خشنودم و دست کم آرام‌ام.
ثالثا دوست دارم بگویم به عنوان یک زن از این که افتخار دفاع از بسیاری از فعالان مدنی و معترضان انتخاباتی را بر عهده داشته‌ام، به دلیل حکم سنگین‌ام به خود می‌بالم. زیرا دوست‌تر داشتم به عنوان وکیل آنها، حکمی سنگین‌تر از آنان دریافت کنم.
حالا دیگر تلاش زنان ثابت کرد که دیگران، اعم از مخالف و موافق نمی‌توانند آنها را نادیده بگیرند. اما نمی‌دانم آن را که از همه بیشتر دوست دارم، چگونه به تو بگویم؟ چگونه بگویم که برای قاضی یا بازجویم یا دستگاه قضایی دعا کن. دعا کن تا به عدالت قلبی و آرامش روح برسند تا شاید ما نیز در آرامش زندگی کنیم، مثل خیلی از کشورهای دنیا.
عزیزم، آنچه در چنین پرونده‌هایی برنده‌ی نهایی است، دفاع قضایی خوب یا بد نیست، که از این بابت وکلایم در دفاع بی‌نظیرشان سنگ تمام گذاشتند، بلکه معصومیت و مظلومیت انسان‌هایی است که در چرخ دنده‌ی چنین آرای عجیب و غریبی له مِی‌شوند. آن معصومیت قطعا برنده‌ی بازی است. برای همین از معصومیت کودکانه‌ات می‌خواهم برای آزادی همه‌ی زندانیان بی‌گناه، و نه فقط زندانیان سیاسی دعا کنی.
به امید روزهای‌ بهتر
مامان نسرین
اسفند ۸۹

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۹۰

مجید توکلی . بهاره هدایت و مهدیه گلرو به شش ماه زندان بیشتر محکوم شدند

بهاره هدایت، مجید توکلی و مهدیه گلرو به "اتهام تبلیغ علیه نظام" هر کدام به شش ماه حبس محکوم شدند.
در پی برگزاری دادگاه بهاره هدایت، مجید توکلی روز شنبه دهم اردیبشهت ماه، پس از گذشت تنها دو روز این دو دانشجوی زندانی به همراه مهدیه گلرو دیگر دانشجوی زندانی که پیش از این سه شنبه ششم اردیبهشت ماه به دادگاه فراخوانده شده بود،هر کدام به شش ماه زندان محکوم شدند.
لازم به ذکر است بهاره هدایت و مجید توکلی این دو فعال سرشناس دانشجویی به علت انتشار نامه به مناسبت روز دانشجو در دادگاه اخیر که در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار شده بود با اتهامات "تبلیغ علیه نظام "و "تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی" محاکمه شدند که به علت نقص ادله از اتهام "تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی" تبرئه شدند.
وکلای این دو دانشجو به علت صدور زودهنگام احکام دادگاه در مدت بسیار کوتاه دو روزه، از ارایۀ لایحۀ دفاعی برای پرونده موکلانشان بازماندند.
با صدور این احکام در جهت فشار بیشتر بر دانشجویان زندانی، بهاره هدایت مجموعاً به ده سال زندان، مجید توکلی مجموعاً به نه سال زندان و مهدیه گلرو مجموعاً به دو سال و نیم زندان محکوم گردیدند که از جمله سنگین ترین احکام برای دانشجویان زندانی می‏باشد.
منبع : دانشجو نیوز

پنجشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۹۰

گزارشی از اهدای جایزه ویژه انجمن قلم آمریکا به نسرین ستوده

انجمن قلم آمریکا هفته پبش نسرین ستوده وکیل دادگستری زندانی را به عنوان برنده جایزه آزادی باربارا گلدسمیت این نهاد برگزید.
شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل و از دوستان خانم ستوده، سه شنبه ۲۷ آوریل طی مراسمی در سالن اجتماعات موزه تاریخ طبیعی شهر نیویورک این جایزه را به نمایندگی از نسرین ستوده پذیرفت.
در این مراسم که با حضور ده ها تن از نویسندگان برجسته آمریکایی عضو انجمن قلم برگزار شد فیلم کوتاهی از فعالیت های خانم ستوده به نمایش درآمد. این فیلم مروری بود بر روزهایی که خانم ستوده در مجله گفتگو قلم می زد تا زمانی که تحصیلاتش در رشته حقوق را به پایان رساند، ولی پروانه وکالت او صادر نشد. و البته سال های پس از آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایران که به خاطر انجام وظیفه وکالت و دفاع از زندانیان سیاسی تحت فشار قرار گرفت و در نهایت بازداشت و به ۱۱ سال زندان محکوم شد.
آنتونی آپیا ریس انجمن قلم آمریکا گفت انتخاب خانم ستوده برای جایزه امسال به خاطر این است که او فقط به خاطر انجام وظیفه وکالت در چهارچوب قوانین ایران و دفاع از حقوق فعالان سیاسی به زندان افتاده است.
منبع : بی بی سی

دوشنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۹۰

حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس زندانی , محروم از خدمات پزشکی

خانواده حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر طی دیروز و امروز با مراجعه به مراجع قضایی مختلف درخواست اعطای مرخصی اسعلاجی برای این وبلاگ‌‌نویس را بار دیگر مطرح کردند، اما بار دیگر با مخالفت مسئولین قضایی مواجه شدند.


بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران "هرانا"، مسئولین زندان با اینکه بار‌ها به خانواده این زندانی گفته‌اند که وی را به بیمارستان تخصصی منتقل می‌کنند، اما همچنان از این مهم کارشکنی می‌کنند.
حسین رونقی ملکی در حال حاضر در وضعیت بد جسمی در زندان اوین تحت فشار مسئولین زندان تحمل حبس می‌کند. 
لازم به ذکر است وی بار‌ها به دادستان تهران نامه نگاشته اما مسئولین زندان از رساندن نامه این زندانی سیاسی به جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، جلوگیری کرده‌اند. 

حسین رونقی ملکی در آذر ماه سال ۸۸ بازداشت و مدت ۱ سال در سلول های انفرادی زندان اوین نگهداری می‌شد و تحت شدید‌ترین شکنجه‌ها بوده است. وی چندی بعد توسط دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شد.

یکشنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۹

شادباش نوروزی جبهه ملی ایران در قبرس

بهار جشن طبیعت است . طبیعت زیبایی که انسان را محصور میکند به طوری که از سخن گفتن بازمانده و حرفهایش ناگفته در ژرفای جانش باقی میماند



آری نوروز آمد و با خودش شور و نشاط و شادی آورد . سال کهنه رفت و سال نو خورشیدی فرا رسید .

فرارسیدن عید سعید باستانی را به تمامی هموطنان عزیز تبریک گفته و آرزوی سالی خوش بهمراه سربلندی و سرافرازی برای مردم ایران را داریم و امیدواریم در سال نو خواسته دیرینه ملت بزرگ ایران برای دستیابی به آزادی جامعه عمل پوشیده و دست در دست یکدیگر برای ساختن ایرانی آباد و آزاد بکوشیم .
آری با امید با استقبال بهار میرویم . امید به پایان حکومت خودکامه جمهوری اسلامی و برقراری یک حکومت مردم سالار ملی

هرروزتان نوروز باد نوروزتان پیروز باد

دبیر خانه جبهه ملی ایران ( قبرس )

بیانیه جبهه ملی ایران آمریکا و اروپا بمناسبت 29 اسفند , روز ملی شدن صنعت نفت ایران و آغاز سال نو خورشیدی

هموطنان آزاده،
بزرگداشت بیست و نهم اسفند تنها یادآوری یکی از رویدادهای درخشان تاریخ معاصر ملت ایران و جبهه ملی ایران نیست که با تصویب "قانون ملی شدن نفت در سراسر ایران" در مجلس شانزدهم به اجرا گذاشته شد و منجر به کوتاه کردن دست استعمار انگلستان گردید، بلکه این مهم فراز سیاست و برنامه ملی دکتر محمد مصدق برای رهایی کشور ایران از واپسماندگی خودساخته اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بود که نفوذ استعماری انگلستان و روسیه تزاری نیز مزید بر علت گردیده بود. نهضت ملی و بویژه مبارزات جبهه ملی ایران درواقع ادامه جنبشی بود که آغازش را انقلاب مشروطیت نهاده بود. محدود کردن قدرت سلطنت با خواست"شاه باید سلطنت کند و نه حکومت"، برقراری حاکمیت ملت از طریق انتخابات آزاد با خواست "اصلاح قانون انتخابات"، دمکراتیزه کردن حکومت با خواست"اصلاح قانون مطبوعات" و "اصلاح قانون حکومت نظامی"، برداشتن مانع روابط ارباب رعیتی از پیش پای توسعه اقتصادی کشور با "اصلاحات ارضی" و خواست احقاق"عدالت اجتماعی" از طریق "قوانین عادلانه کار و بیمه های اجتماعی کارگران" از جمله اقداماتی بود که دولت ملی محمد مصدق در پیش داشت و برای تحقق این برنامه میبایستی از شر نفوذ بویژه انگلستان و ایادی بومی او که بطور کلی سد راه پیشرفت کشور شده بودند، رهایی یافت. ولی با کودتای ننگین 28 مرداد، تحقق این برنامه، شوربختانه بطور محدود و کوتاه مدت، میسر گشت و عملا کشور نو استعماری آمریکا نیز با حمایت از انگلستان، دربار، نظامیان و اوباش مزدور به دشمنان ایران افزوده گردید.


هممیهنان، امروز گرچه از نفوذ مستقیم انگلستان و آمریکا در امور ایران کاسته شده است، ولی در پیامد سالها حکومت پهلوی و سرکوب هرگونه خواست آزادیخواهی و حاکمیت ملی، پس از انقلاب بهمن ٥٧ بتدریج رژیمی در ایران مستقر شده است که با ادعای رسالت مذهبی و با تکیه بر درآمد هنگفت از فروش نفت خام، اصولا حاکمیت ملت را بر نمی تابد و شدید تر از رژیم پیشین نیروهای آزادیخواه و دمکرات را سرکوب میکند. برخلاف دولت دکتر مصدق که کوشش داشت اقتصاد ملی را بدون درآمد نفت که تابع نواسانهای اقتصاد و سیاست جهانی بود(و هنوز هم میباشد) تنظیم نماید، دولت کنونی جمهوری اسلامی سرنوشت بودجه خودرا کاملا به درآمد نفت گره زده و بی هیچ چشمداشتی به اوضاع نا آرام اقتصادی و سیاسی جهان ذخایر ارزی کشور را بدینگونه هزینه میکند.

واگذاری پروژه های چندین میلیارد دلاری نفتی در دوسال گذشته بدون رعایت حتی ظاهری تشریفات قانونی مناقصه به " قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا " و "بانک پارسیان" که هردو از موسسات سپاه پاسداران میباشد، آشکارا حکایت از حیف و میل نجومی ثروت ملی در کشوری دارد که بیش از نیمی از جمعیتش در خط فقر و زیر آن قرار دارند. اینبار دشمن ملت ایران «استعمار انگلیس» و «نواستعمار آمریکا» نیست بلکه حاکمیت مستبد و مرتجع جمهوری اسلامیست. آوردن استوانه حقوق بشر کورش به ایران و اظهارات ایراندوستانه رئوس دولت کنونی تغییری در ماهیت ضدملی این حکومت نمی دهد و بیشترین ایرانی ها این ترفندها را نیک می شناسند.


حکومت جمهوری اسلامی حتی اگر با آمریکا و اروپای غربی هم در نزاع باشد، چون با ملت خود سر جنگ دارد، چاره ای جز کرنش و باج دادن و درواقع وابستگی به روسها و بویژه چینیها ندارد. به گزافه گوییهای حقوق بشری قدرتهای بزرگ نباید پربها داد. آنها حافظ منافع ملی خود هستند. این حاکمیت جموری اسلامی میباشد که جز چپاول ثروت ملی و سرکوب معترضین سودایی در سر ندارد و بویی از منافع ملی نبرده است.

ملت آزاده و جوانان دلیر ایران،

جبهه ملی ایران راهی را که شما برای رهایی از این وضع اهریمنی برگزیده اید، یعنی مبارزه مسالمت آمیز برای احقاق حقوق شهروندی و حاکمیت ملت با اِعمال اراده آزاد خود در انتخاباتی آزاد و عادلانه قویا می ستاید. جنبش سبز و رنگین شما بهترین بستر مبارزاتی موجود برای رفع دیکتاتوری ولایت فقها و گام برداشتن در سوی یک جمهوری ایرانی است.

ما یاد جانباختگان جنبش سبز را گرامی میداریم و به حبس غیر انسانی و غیر قانونی بانوان فاطمه کروبی و زهرا رهنورد و آقایان کروبی و موسوی و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی شدیدا اعتراض داریم و با تمام نیرو برای آزادی آنها میکوشیم.

در آستانه سال نو و جشن خجسته نوروز برای همه ایرانیان آرزوی تندرستی، شادی، آزادی و سربلندی داریم.



پاینده ایران

آزادی استقلال عدالت اجتماعی

پیروزباد پیکار دموکراسی خواهی مردم ایران
بیست و ششم اسفند 1389
جبهه ملی ایران اروپا و آمریکا

حسن لباسچی
برگرفته از وبسیایت جبهه ملی اروپا

دوشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۹

گرامی باد چهارشنبه سوری/ این جشن کهن و ملی ایرانیان

ستاره شمر گفت بهرام را که در «چارشنبه» مزن کام را


اگر زین بپیچی گزند آیدت همه کار ناسودمند آیدت

یکی باغ بُد درمیان سپاه از این روی و زان روی بُد رزمگاه

بشد «چارشنبه» هم از بامداد بدان باغ که امروز باشیم شاد

ببردند پر مایه گستردنی می و رود و رامشگر و خوردنی

.


ز جیهون همی آتش افروختند زمین و هوا را همی سوختند
برگرفته از وبسایت آریا بوم

شنبه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۹

کورش زعیم، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران آزاد شد

بنا به گزارش منابع خبری، کورش زعیم نویسنده، مترجم و از اعضای شورای مرکزی و هیئت اجرایی جبهه ملی ایران که در آستانه ٢۵بهمن و خیزش های مجدد جنبش سبز بازداشت شده بود پس از تحمل یک ماه حبس شامگاه چهارشنبه ۱٨ اسفند ماه از زندان آزاد شد .




 این پژوهشگر و فعال سیاسی در سال های اخیر بارها بازداشت و زندانی شده است، به ویژه در جریان وقایع پس از انتخابات سال گذشته نیز، اول تیر ماه ٨٨ بازداشت شد و پس از آزادی نیز بارها از سوی نیروهای امنیتی تهدید شده بود .



این گزارش خاطرنشان کرد که این فعال سیاسی، علی رغم تهدیدهای مکرر، همواره در مصاحبه ها و سخنرانی ها از تلاش های آزادی خواهانه مردم ایران دفاع کرده است و در مقابل نا برابری ها و تبعیض ها موضع گیری کرده است .
منبع : جرس